به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خرنگاران تسنیم «پویا»
شب عاشورا در کربلا محل وقوع سختترین آزمونها و به تبع آن، بهترین
تربیتها و پاداشها برای اصحاب امام حسین(ع) بود. نقل است در شب عاشورا حضرت
زینب(س) پس از آنکه عهد استوار اصحاب امام حسین(ع) را دیدند، نگرانیشان
برطرف شد و به خمیه بازگشتند. (مقتل الحسین مقرم ص 262 - 263)
حضرت زینب(س) هنگام بازگشت به امام(ع) برخوردند و حضرت به ایشان فرمود: «یا اُختاهُ منذُ رَحِلنا من المدینة ما رأیتُکَ متبسمة، أخبرینی ما سبب تبسمک؛
ای خواهرم، از زمانی که از مدینه سفر کردیم، تو را اینگونه متبسم ندیم، به
من خبر بده سبب خنده تو چیست. این فراز شدت حزن 6 ماهه حضرت زینب از مدینه
تا کربلا را به شفافی بیان میکند که این بانوی بزرگوار اسلام چه سختی
زیادی را متحمل شده بودند.
در ادامه حضرت زینب(س) ماجرای ادای عهد اصحاب را بیان میکنند، سپس امام حسین(ع) میفرمایند: یا أختاه إعلمی، إن هؤلاء أصحابی من عالم الذر و بهم وعدنی جدی رسول الله (ص) هل تَحبین أن تَنظُری إلی ثبات أقدامِهم؛
ای خواهرم، بدان که اینها از عالم ذر (روز ألست) جزو اصحابم بودند و جدم
رسولالله(ص) نسبت به آنها به من وعده داده بود. آیا دوست داری ثبات قدم
آنها را ببینی؟ حضرت زینب(س) پاسخ مثبت دادند. امام(ع) به ایشان فرمودند
علیک بظهر الخیمة؛ به پشت خیمهها برو.
سپس اقوام و غیر هاشمیان را طلب کردند و فرمودند: أرید أن أجدد لَکم عهداً؛ میخواهم برای شما تجدید عهد کنم. ای اصحابم بدانید این قوم قصدی جز کشتن من و کشتن همراهانم ندارند. أنا أخاف علیکم مِن القتل؛ من بیم آن دارم شما را به قتل برسانند. من اکنون بیعت را از شما برداشتم، هرکس دوست دارد در این شب از نزدم برود؛ من أحب منکم الإنصِراف فَلینصرف فی سواد هذا اللیل.
بر اساس این فراز از کلام امام حسین(ع) متوجه خواهیم شد که مربی و امام
عالم و آدم در هر مرحله یاوران را مورد آزمون قرار میدادند و هر بار که
اصحاب رفتار مناسبی از خود بروز میدادند، خداوند بر رشد و فضیلت آنها
میافزود و ایشان را در صراط مستقیم ثابت قدمتر میکرد، همچنان که امام(ع)
به زینب(س) فرمودند «آیا میخواهی ثابت قدمی آنها را ببینی؟ هل تَحبین أن تَنظُری إلی ثبات أقدامِهم» و چه جالب که این فراز را در زیارت عاشورا به این صورت میخوانیم: و اَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ؛ از خدا درخواست میکنم که مرا نزد شما در دنیا و آخرت ثابتقدم بدارد».
زمانی که تک تک اصحاب به جلوداری حضرت ابواالفضل(ع) با جملاتی با امام
عصرشان تجدید عهد کردند، امام حسین(ع) به پاس این تجدید عهد و میثاق
فرمودند: حالا که اینچنین میگویید، فارفعُوا رؤوسکُم و أنظروا إلی مَنازلکُم فی الجنة؛ سرهایتان را بلند کنید و جایگاه خودتان در بهشت را مشاهده کنید.
بنابراین لازمه ثبات قدم در مسیر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) گذر از شدیدترین
آزمونهایی است که خداوند متعال از طریق خلفای خود در مسیر مؤمنین قرار
میدهد و نیز تجدید عهد و میثاق با ولیَ خداست. حال این سؤال ایجاد میشود
که ما چگونه در این زمان در قبال امام زمانمان باید ثبات قدم داشته باشیم؟
به گزارش خبرنگار تکیه حسینی باشگاه خبرنگاران جوان؛
شخصیت، قیام و نهضت امام حسین (ع) همیشه در کلام معصومین (ع) وجود داشته
است و عجب آنکه حتی معصومین پیش از امام حسین (ع) نیز اشاراتی به این واقعه
و سرزمینی که در آن مصائب عاشورا رخ داد، داشتهاند. در این نوشتار
احادیثی از پیامبر اکرم (ص) درباره امام حسین (ع) پرداخته شده است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
منبع : کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
ه گزارش مشرق، مهدی برهانی گفت: طب سنتی مصرف همزمان دو خوراکی با طبع سرد، را سبب تولید بلغم و مشکلات گوارشی میداند. به همین دلیل خوردن سرکه با برنج (ترشیجات بعد از برنج)، ماست با ترب و ماهی، گوشت مرغ با ماست و ماهی، شیر با گوشت مرغ و ماهی را مضر میداند.
متخصص طب سنتی گفت: در کتابهای طب سنتی مصرف همزمان دو خوراکی با طبع گرم، سرد، خوراکیهای نفاخ و مواد مرطوب با یکدیگر و به فاصله نزدیک از هم منع شده است. ادامه مطلب ...
کتاب آدم ها، مجموعه ای از داستان های خیلی کوتاهه که هر کدوم یه تیکه از زندگی یک آدم رو تو نهایتا سه صفحه توصبف میکنن. بعضی هاشون عجیبن، بعضی هاشون خیلی ساده ان و بعضی هاشون شبیه زندگی خود ما هستن. بعضی از این آدما رو به اسمای بامزه صدا میکنن، مثل جلال دلقک، حسن شلغم، خسرو خرگوش و حمید دراکولا. بعضی هاشون هم اسمایی دارن که هیچ به زندگیشون نمیخوره، مثل سلطان که ” تضاد عجیبی بین اسم و کارش بود.” و این که خیلی از داستان ها تو فضای جنگ و جبهه هستن.
داستان ها انقد کوتاهن که تو هر فرصتی میشه خوندشون، مثل یه ستون از روزنامه. ولی به خاطر همین کوتاهیشون تقریبا هیچ داستانی آدم رو غرق فضای خودش نمیکنه.
ادامه این مطلب از وبگاه #رنگی_رنگی را در این لینک ببینید.
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، به راستی، چه ارتباطی میان این دو کوکب درخشان آسمان ولایت - که ملک و ملکوت، عرش و فرش همه از یگانگی آن دو سخن میگویند - وجود دارد. هر کجا حسین علیه السلام است، مهدی (عج) نیز هست و هر کجا مهدی (عج) است، حسین علیه السلام نیز هست. ذکر و نام آن یکی، با یاد و نام دیگری قرین و عجین است.
مقدمه از نوای غریبانه استغاثه امام حسین (ع)، سالها و قرنها میگذرد، اما انعکاس آن را میتوان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید، این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابت تر، خروش و جوشش آزادگان عالم را افزوده است.
گویا امام حسین (ع) سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین ماندهاش را به دوش گیرد; داغهای کهنهاش را التیام بخشد و آرمانهای بلندش را لباس تحقق بپوشاند.
روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین (ع) است و حضرت مهدی (عج) پاسخ دهنده آن. در این گستره بی انتها و افقهای دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظهها را به تماشا مینشیند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه میکند وجود ندارد.
به راستی چه رمزی مهر سکوت بر لبان بسته و چه سری در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین (ع) همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسین (ع) است، نام حضرت مهدی (ع) نیز رخ میگشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین (ع) آغازین کلام مهدی علیه السلام...؟
این گفتار میکوشد گوشههایی از این ارتباط و پیوست را، از منظرهای مختلف و در ابعاد گوناگون بررسی کند و فهرست وار آنها را در چهار بخش (همراه با قرآن، همراه با روایات، ادعیه و زیارات، تشرفات) و یک خاتمه برشمارد تا به عنوان دستمایه برخی از محققان و مبلغان و نیز ابزاری برای تحقیق و پژوهش بیشتر و مقدمهای برای کشف زوایایی دیگر از حقایق نورانی حیات این دو امام همام علیه السلام باشد.
گرچه بررسی و تحلیل این پیوستگیها و نیز نتایج و آثار آن، مجالی دیگر و فرصتی فراخ تر میطلبد و گشودن گره اسرار این پیوستگیها، دلهایی راز دان و جانهایی آگاه از آن اسرار را میطلبد.