محبان اهل بیت

اخبار - مذهبی

محبان اهل بیت

اخبار - مذهبی

پاسخ ایران به ادعاهای بی‌اساس سناتور سابق آمریکایی

به گزارش تراز ، بخش رسانه ای نمایندگی دایم جمهوری اسلامی ایران در نیویورک با انتشار یادداشتی در «وال استریت ژورنال» به مقاله «جوزف لیبرمن»، سناتور سابق آمریکایی، که هفته گذشته با انتشار مطلبی در همین نشریه با عنوان «نقش ایران در حوادث یازده سپتامبر»، تلاش کرده بود با اتهاماتی واهی، ادعاهایی بی اساس در مورد نقش ایران در وقوع این حوادث را مطرح کند، پاسخ داد.

در این پاسخ آمده است: در مورد مقاله «نقش ایران در حوادث ۱۱ سپتامبر» سناتور سابق، جوزف لیبرمن این نکته قابل ذکر است که وی سال‌هاست با در هم آمیختن مجموعه‌ای از اتهامات بی‌اساس و کنایه‌آمیز همراه با طرح نظریه‌های عجیب و غریب توطئه برگرفته از محافل فکری جنگ‌طلب، ادعاهایی بی‌پایه‌ای را علیه ایران مطرح می‌کند و با این کار امیدوار است بتواند توجه خوانندگان را از اطلاعاتی که اخیرا در مورد دخالت کشوری ضدایران، یعنی پادشاهی عربستان سعودی، در حادثه ۱۱ سپتامبر، منتشر شده است، منحرف کند. آقای لیبرمن بیم آن دارد که توجه و قضاوت عمومی باعث شود که تحقیق‌کنندگان، موضوعی را پیگیری کنند که در گذشته به دلیل جایگاه عربستان به عنوان یک متحد، نادیده گرفته می‌شد.

در این مطلب افزوده شده است: پرداختن دقیق به هجمه‌های تبلیغاتی و خصمانه آقای لیبرمن فرصتی بسیار بیشتر از آنچه در اختیارمان قرار دارد، نیاز دارد ولی خوانندگان نشریه شما باید توجه داشته باشند که گروه تروریستی القاعده، از مدت‌ها قبل از حوادث ۱۱ سپتامبر دشمن قسم‌خورده ایران بوده است؛ پایه تفکر ایدئولوژی سلفی القاعده، نفرت دایمی نسبت به مسلمانان شیعه است، که این گروه تروریستی آنان را کافر می‌دانند، همانطور که آمریکایی‌ها را می‌دانند.

در ادامه این مطلب آمده است: آنگونه که وزارت خارجه خود کشور شما گفته است، دولت به اصطلاح اسلامی، که همکار القاعده ولی رقیب تاکتیکی آن است، مرتکب نسل‌کشی علیه مسلمانان شیعه و سایر گروه‌های مذهبی شده است. جمهوری اسلامی ایران از مدت‌ها قبل از حوادث ۱۱ سپتامبر با این گروه در حال جنگ بوده است و به این مسیر خود قاطعانه ادامه خواهد داد.

در پایان این پاسخ خاطرنشان شده است: علاوه بر آن، آقای لیبرمن و همکارانش سابقه‌ای طولانی در سوء‌استفاده از احساسات ناشی از حوادث ۱۱ سپتامبر برای ترغیب افکار عمومی آمریکایی‌ها به سمت و سوی ماجراجویی‌های نظامی دارند.

از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، روزشمار حوادث و و قایع سفر تاریخی و قیام بی نظیر سیدالشهداء را مرور می کنیم از امروز که تنها 19 روز تا محرم الحرام باقی است:    

مکان:  مدینه
زمان:  دوم ماه رجب سال 60 هجری
حاکم وقت مدینه (ولید بن عتبه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود: 
«... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می‌ریزد و اشاعه‌دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی‌گناه آلوده شده است و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی‌کند.»
وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید.» 
امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه‌اش چنین بیان می‌کند:
«... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتارکنم.

مکان: مکه
زمان: از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید، مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب می‌شدند.
امام حسین(علیه السلام) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.
امام حسین(علیه السلام) طی نامه‌هایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلافت و امامت را اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرد و ...
حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا - که تصمیم به قتل آن حضرت را در آنجا گرفته بودند - حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.
بخشی از آخرین سخنرانی‌های حضرت در مکه:
ما اهل‌بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم... هر کس می‌خواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار کند، آماده حرکت با ما باشد.

زمان: یازدهم‌ ذى‌ القعده‌ سال‌60 هجرى قمرى
خبر ارسال‌ نامه‌های‌ مردم‌ کوفه‌ و دعوت‌ از امام‌ حسین‌ (ع) برای‌ آمدن‌ به‌ آن‌ شهر یزید را نگران‌ ساخت‌ و پس‌ از مشورت‌ با مشاوران‌ خود تصمیم‌ گرفت‌ تا «نعمان‌ بن‌ بشیر» را از حکومت‌ کوفه‌ معزول‌ و «عبیدالله‌ بن‌ زیاد» حاکم‌ بصره‌ را با حفظ‌ سمت‌ به‌ حکومت‌ کوفه‌ منصوب‌ کند.
عبیدالله‌ پس‌ از دریافت‌ فرمان‌ یزید مبنی‌ بر انتصاب‌ وی‌ به‌ حکومت‌ کوفه‌ به‌ اتفاق‌ تعدادی‌ از همراهانش‌ به‌ صورت‌ مخفیانه‌ وارد کوفه‌ شد تا ضمن‌ آزمایش‌ واکنش‌مردم‌ و میزان‌ علاقه‌ آنان‌ به‌ امام‌ حسین‌ (ع)، رهبران‌ مخالفان‌ یزید را شناسایی‌ کند، مردم‌ کوفه‌ که‌ با استبداد شدید عبیدالله‌ بن‌ زیاد مواجه‌ شدند به‌ تدریج‌ مسلم‌ را تنها گذاشته‌ و از بیعت‌ خود عقب‌ نشینی‌ کردند.
مدتی‌ بعد، پس‌ از شناسایی‌ محل‌ استقرار مسلم‌، ایشان‌ از خانة‌ مختار به‌ خانة‌«شریک‌ بن‌ اعور» رفت‌. شریک‌ چند روز بعد درگذشت‌ و مسلم‌ به‌ خانة‌ «هانی‌ بن‌ عروه‌»رفت‌. اما عبیدالله‌ که‌ به‌ وسیله‌ جاسوسان‌ خود از مخفی‌ گاه‌ مسلم‌ و ارتباط‌ او با یاران‌ و هوادارنش‌ مطلع‌ شده‌ بود، هانی‌ را احضار و پس‌ از شکنجه‌ زندانی‌ کرد.

زمان: هشتم ذى الحجه سال 60 هجرى قمرى
حرکت‌ امام‌ از مکه‌ به‌ عراق
امام‌ حسین‌ (ع) پس‌ از دریافت‌ نامة‌ مسلم‌ بن‌ عقیل‌ و احساس‌ خطر از دژخیمان‌یزید، احرام‌ حج‌ خود را به‌ عمره‌ تبدیل‌ کرد و پس‌ از انجام‌ مراسم‌ عمره‌ از احرام‌ بیرون‌ آمد و در روز سه‌ شنبه‌ روز ترویه‌ (هشتم‌ ذی‌ الحجه‌ سال60 هجری قمری‌) پس‌ از شصت‌ و پنج‌ روز اقامت‌ در مکه‌ به‌ اتفاق‌ حدود هشتاد و شش‌ نفر مرد از شیعیان‌ و دوستان‌ و خانواده‌ خود از مکه‌ بیرون‌ آمده‌ و به‌ سوی‌ عراق‌ حرکت‌ کرد.
در کوفه همین‌ که‌ خبر دستگیری‌ و زندانی‌ شدنی‌ هانی‌ در شهر منتشر شد، مسلم‌ دانست‌که‌ دیگر درنگ‌ جایز نیست‌ و باید از نهان‌گاه‌ بیرون‌ آید و جنگ‌ را آغاز کند.
پس‌ جارچیان ‌خود را فرستاد تا مردم‌ را آگاه‌ سازند،  نوشته‌اند از هیجده‌ هزار تن‌ که‌ با او بیعت‌ کرده‌ بودند چهار هزار تن‌ در خانه‌ هانی‌ و خانه‌های‌ اطراف‌ گرد آمده‌ بودند. مسلم‌ آنان‌ را به‌ دسته‌هایی‌ تقسیم‌ کرد و هر دسته‌ای‌ را به‌ یکی‌ از بزرگان‌ شیعه‌ سپرد. دسته‌ای‌ از این‌ جمعیت ‌به‌ قصر ابن‌ زیاد روانه‌ شدند، ولی‌ ابن‌ زیاد موفق‌ شد آن‌ مردم‌ بی‌ تدبیر را با ایجاد اختلاف ‌و استفاده‌ از حربه‌ تهدید متفرق‌ سازد، نتیجه‌ این‌ شد که‌ در شامگاه‌ آن‌ روز جز سی‌ تن‌ با او نماندند. چون‌ نماز مغرب‌ را خواند. یک‌ تن‌ از یاران‌ خود را همراه‌ نداشت‌.
مسلم‌ چون‌ نماز شام‌ را خواند و خود را تنها دید در کوچه‌های‌ کوفه‌ سرگردان‌ شد، در حالی‌ که‌ گروه‌ زیادی‌ در جستجوی‌ وی‌ بودند، تا سرانجام‌ زنی‌ به‌ نام‌ «طوعه‌» که‌ از شیعیان‌على‌ (ع) بود او را درون‌ خانه‌ برد و پناه‌ داد. اما شب‌ هنگام‌ پسر وی‌ از وجود مسلم‌ در خانه ‌مطلع‌ شد و به‌ ماموران‌ عبیدالله‌ خبر داد. همین‌ که‌ ابن‌ زیاد پناهگاه‌ مسلم‌ را دانست‌،«محمد اشعث‌» را با شصت‌ یا هفتاد تن‌ برای‌ دستگیری‌ وی‌ فرستاد، مسلم‌ پس‌ از درگیری‌ با مأموران‌ ابن‌ زیاد و نشان‌ دادن‌ رشادت‌ها و شجاعت‌های‌ بسیار مجروح‌ و دستگیر شد.

 
نهم ذى الحجه سال‌60  هجرى قمرى
شهادت مسلم (ع)
مسلم را به بالاى دارالاماره می بردند، در حالى که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر می‏گفت، خدا را تسبیح می‏کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهى درود می‏فرستاد و می‏گفت: خدایا! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ‏ باز که دست از یارى ما کشیدند، حکم کن! با ضربت‏ شمشیر، سر از بدنش جدا کردند و... پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سر و صداى زیادى به پا کردند.
پس از شهادت مسلم، به سراغ «هانى‏» رفتند و با دو ضربت، سر این انسان والا و حامى بزرگ مسلم را از بدن جدا کردند، در حالی که این چنین با خدای خود می گفت: «بازگشت‏ به سوى خداست. خدایا مرا به سوى رحمت و رضوان خویش ببر!»  بدن هانى را هم به طنابى بستند و در کوچه ‏ها و گذرها بر خاک کشیدند. خبر این بی حرمتى به مذحجیان رسید.
اسب سوارانشان حمله کردند و پس از درگیرى با نیروهاى ابن‏ زیاد بدن هانى و مسلم را گرفتند و غسل دادند و بر آنها نماز خواندند و دفن کردند، در حالى که جسد مسلم، بی ‏سر بود. آن روز، تنى چند از سرداران اسلام هم دستگیر شده و به شهادت رسیدند و اجساد مطهرشان در کنار آن دو قهرمان رشید به خاک سپرده شد و در روز نهم ذی الحجه، کربلاى کوچکى در کوفه بر پا شد و یادشان به جاودانگى پیوست.
امام حسین(علیه السلام) در این روز در  پاسخ به مخالفان و در زمان حرکت به سوی عراق ( در مکانی به نام  صَفّاح)  فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی مأموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم.»
در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دل‌های مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی‌امیه است.
سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به فرزدق در این منزلگاه چنین است: اگر پیش‌آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمت‌هایش شکر گوییم، اگر پیش‌آمدها طبق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت می‌کند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.

برگرفته از کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهدا و اثر محققانه دانشمند معاصر حضرت حجت ‏الاسلام علی نظری منفرد به‏ نام قصه کربلا.

تجمع خودجوش دانشجویی در اعتراض به جنایات آل سعود در دانشگاه تهران

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ در این تجمع که در مقابل مسجد دانشگاه تهران و تربت پاک و مطهر شهیدان گمنام این دانشگاه برگزار شد، حدود300 نفر از دانشجوان به جنایات آل سعود درحادثه منا اعتراض کردند.

تجمع کنندگان با سر دادن شعارهایی علیه آمریکا،‌ رژیم صهیونیستی و آل سعود؛ ضمن محکوم کردن کوتاهی آل سعود در بروز حادثه منا اعلام کردند؛ این رژیم توانایی و لیاقت اداره حرمین شریفین را ندارد و باید گروهی از مسلمانان اداره حج را بر عهده گیرند.

دانشجویان همچنین با محکوم کردن جنایات سعودی‌ها در کشتار مردم بی دفاع یمن از سکوت مرگبار مجامع جهانی در قبال این جنایات ابراز انزجار کردند.

تجمع اعتراض آمیز دانشگاهیان علم و صنعت در سالروز فاجعه منا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، مدیر دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در این دانشگاه در این تجمع که پس از اقامه نماز عصر و در مقبره شهدای دانشگاه برگزار شد، گفت: پس از مطلع شدن  استکبار جهانی از قدرت خیزش و حرکت فراگیر و عمیق انقلابی جهان اسلام، استکبار تصمیم گرفت تا از درون قلعه اسلام، حرکت و مخالفت خود را آغاز کند.

حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی نژاد افزود: از صدر اسلام هم همین گونه بوده و آنان با تشکیل خط نفاق منافع خود را پیگیری می کردند. 

وی با اشاره به اینکه این رویه همچنان ادامه دارد و امروز این نقش را رژیم منحوس آل سعود از قلب جهان اسلام عهده دار شده است گفت: دردآور است کسانی که خود را خادم حرمین شریفین می دانند با ژست دینی، کاری می کنند که قدرت اسلام زمین گیر شود. 

‌در ادامه این مراسم استاد دانشکده مهندسی مکانیک و رییس دانشکده مهندسی خودروی دانشگاه علم و صنعت به عنوان شاهد عینی فاجعه دلخراش حج سال گذشته به بیان دیدگاه های خود پرداخت.

محمدحسن شجاعی فرد با تاکید بر سوء مدیریت سعودی ها در وقوع فاجعه منا گفت:آل سعود اگر اجازه می داد نیروهای خودمان امدادرسانی کنند، شاید تعداد شهدا به نصف می رسید. 

وی با اشاره به اینکه برای کنترل مراسم حج هیچ آیین نامه ای وجود ندارد افزود: نمی توان مدیریت حج را بدست این شجره خبیثه سپرد، باید تلاش کنیم دو شهر مکه و مدینه بین المللی شوند و اداره حج بدست کشورهای اسلامی سپرده شود.

در پایان تجمع نیز بیانیه بسیج دانشگاهیان علم و صنعت ایران قرائت شد که در بخشی از این بیانیه آمده است: «این شجره ملعونه خبیثه که در میدان نبرد با جبهه مقاومت اسلامی در منطقه شکست های متعدد و خفت باری را در ماه های اخیر تجربه کرده است، با اعمالی ددمنشانه در صدد جبران آنها برآمده است؛ اما باید بداند که با این اعمال، هرگز به اهداف شیطانی خود دست نخواهد یافت و به استناد آیه 36 سوره مبارکه انفال، نتیجه کار ددمنشانه این قوم، جز حسرت و شکست نبوده و نهایتا روانه جهنم خواهد شد.»

واقعه ۱۷ شهریور

واقعهٔ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ معروف به «جمعهٔ سیاه» که در منابع از آن با عنوان «کشتار ۱۷ شهریور» نیز یاد می‌شود، واقعه‌ای در جریان ناآرامی‌هایی بود که در نهایت به وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران انجامید، در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی، تظاهرات مخالفین و انقلابیون در محلات جنوبی، خیابان ژاله (۱۷شهریور) و میدان ژالهٔ (شهدا) در تهران، منجر به سرکوب خونین تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی ایران شد.

۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اغلب به عنوان آغاز پایان کار رژیم شاهنشاهی ایران در نظر گرفته می‌شود که هر گونه امید به مصالحه میان انقلابیون و سلطنت‌طلبان را از میان برد.[۱] وقایع این روز عملاً امکان به ثمر رسیدن اصلاحات تدریجی، آرام و لیبرالی را عقیم گذارد.[۲]

وقایع روی داده در جمعهٔ سیاه در روزگار خود، در افواه هزاران کشته یافته بود؛ هرچند بعدها توسط عمادالدین باقی و دیگران بر طبق آمار منابع رسمی وقت (بنیاد شهید) ادعا شد که تعداد کشته شدگان حدود ۹۰ نفر بوده‌است.[


شرح واقعه:

تنها چندروز پس از واقعهٔ آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده‌بود، مجبور به استعفا گردید و در روز ۴ شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف‌امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملّی تشکیل دهد.[۵]

اندکی بعد و در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامی‌های دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.[۶] تظاهرات ۱۶ شهریور ماه در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفت که بزرگ‌ترین گردهمایی انجام‌گرفته در ایران تا آن زمان بود. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی سر می‌دادند نظیر: «مرگ بر سلطنت پهلوی»، «شاه حرامزاده است» و برای اولین بار نیز معترضان خواستار تشکیل «جمهوری اسلامی» شدند. همان شب، شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر دیگر -کرج، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و کازرون- حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به اویسی که در جریان قیام ۱۳۴۲ به «قصاب ایران» مشهور شده بود سپرد و در نهایت نیز دستور بازداشت سنجابی، بازرگان، فروهر، معینیان، لاهیجی، به‌آذین، متین دفتری و مقدم مراغه‌ای را صادر کرد.[۷]

دعوت کنندهٔ اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور روحانی‌ای به نام علامه یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین برضد نظام شاهنشاهی بود که به صورت انفرادی عمل می‌نمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود.[۸] از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله گردیدند. غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجراست و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع است. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت ۶ صبح همان روز) از دلایل شلوغی این تظاهرات بود.[۵]

انقلابیون در حال کمک‌رسانی به فردی مجروح در میدان ژالهٔ تهران

فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند[۶] و وقتی با بی‌تفاوتی مردم روبه‌رو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلوله‌باران توسّط نظامیان، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید. به‌گونه‌ای که خبرنگارانی که ساعتی بعد از حادثه به محل رسیدند، فقط با ماشین‌های آب‌پاشی روبه‌رو شدند که مشغول شست‌وشوی خیابان‌ها بودند.[۵]

در مناطق جنوبی تهران برای متفرق کردن جمعیت از بالگردهای نظامی استفاده شد. یک روزنامهٔ اروپایی در این رابطه نوشت: این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند. در میدان ژاله، تانک‌ها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند. بنا بر نوشتهٔ یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخهٔ آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بی‌حرکت شلیک می‌کردند.[۷]

فرمانداری نظامی تهران آمار ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از ۴٬۰۰۰ نفر کشته شده‌اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند ۵۰۰ نفر است.[۱۲] میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴٬۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته‌اند. اما سال‌ها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی‌اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان ۱۷ شهریور را ۸۸ نفر ذکر می‌کند که ۶۴ نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.[۳][۴] دکتر محمد باهری که در آن زمان عهده‌دار سمت وزارت دادگستری بود، می‌گوید بنابر گزارش سازمان پزشکی قانونی و سازمان بهشت زهرا مجموع کشته‌شدگان روز هفدهم شهریور و زخمی‌هایی که تا روز بیست وششم شهریور فوت کرده‌اند ۱۲۶ نفر بوده است.